Friday, 22 February 2008

دنيای كوچك آقای اوف - هزار و سی‌ودو

14 comments:

Anonymous said...

:)) pas ma ham rahi darband mishavim!

Anonymous said...

Che sibhay khoshmazeyi

Loobia said...

aghay e oof, in loobia bad joori aashegh e shoma shode. makhsoosan oon labkhand e dokhtar koshetoon. :))
dafe dige key miri tajrish loobia ham biaad?

سعید said...

سلام جناب اوف
دو چیز جنابعالی این جانب را از کشته شدن برخوردار کرده است
اول اون برخوردار بودن های حضرت عالی که ادبیات گفتمان بنده را از تاثیر بسزایی برخوردار نموده است و دوم اون گوشه های تبسم از بناگوش در رفته حضرت عالی که از کادر چهره معصومانه شما خارج شده و قلب بنده رااز چنان احساس شیفتگی نسبت به شخصیت اوف برخوردار میگرداند که بمثابه نگنجیدن آن احساس رضایت جناب اوف در کادر صورت احساس شیفتگی بنده نیز از قالب وجودم سر ریز میشود

آروزی بنده این است که خالق مستر اوف همواره در شئون زندگی از رضایتی مانند خود اوف بر خوردار باشد

Lmira said...

مايحتاج مورداحتياج! :(

Lmira said...

ببخشيد،
:)
بود!

Anonymous said...

بینهایت آرزوی شادی و این لبخند زیبا رو دارم برای شما جناب اوف. در ضمن مطالبتان را پی گیری میکنم هر چند در سکوت :))

Iranian idiot said...

الهي idiot قربون اين اوف نازنين بره كه واسه عيد داره سيب ميخره!

Anonymous said...

سلام اوف جان
خوشحالم که یکی دیگه هم مثل من از تجریش دوستی برخوردار است آن هم آقای اوف
پاینده باشی

Anonymous said...

غذای اصلی ما میمونها (بر خلاف نظر عامه که خیال می کنن موزه) سیبه. ولی با اینکه تجریش دوست هستیم سیب رو از درخت تهیه می کنیم، نه از تجریش.

Anonymous said...

ایشان را بردارید یک سر ببرید گیشا ببینند چطور است

Amelie said...

man asheghe injam!

Anonymous said...

اینجانب نیز با فرمایش آن دوست محترمی که گیشا را برای تفرج آقای اوف پیشنهاد داده بودند موافقم. ضمنا دوست دارم که نظر جناب اوف را در رابطه با پیتزاهم بدانم. البته پیتزا از آن رنگ قرمز مورد علاقه آقای اوف کمی بی بهره است، اما بعضی ها با کچاپ این نقص مادر زادی را جبران میکنند :D

Anonymous said...

آقای اوف گوجه فرنگی کیلویی چند بود اونجا